جدول جو
جدول جو

معنی قزلجه قلعه - جستجوی لغت در جدول جو

قزلجه قلعه
(قِ زِ جَ کَ کَ)
دهی از دهستان قره قویون بخش حومه شهرستان ماکو واقع در 37500 گزی جنوب خاوری ماکو و 4 هزارگزی جنوب راه ارابه رو صوفی به شوط. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مالاریایی است. سکنه 299 تن. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه ارابه رو دارد. در دو محل به فاصله 7 هزار گز به نام قزلجه قلعۀ بالا و پائین مشهور است. سکنۀ قزلجه قلعۀ پائین 80 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قِ زِ جَ)
دهی از دهستان خدابنده لو از بخش قروۀ شهرستان سنندج واقعدر 17 هزارگزی خاور گل تپه و 3 هزارگزی خاور وصله. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 250 تن. آب آن از چشمه ها و محصول آن غلات، حبوبات، مختصر انگور، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد، و در تابستان از ولی محمد اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ قَ عِ)
نام چهار قلعه و یک خیابان است که در شمال طهران واقع است و مشهور میباشد
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ قَ عَ گُ)
دهی از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور واقع در 9 هزارگزی جنوب باختری چکنه بالا. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنه 445 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ قَ عَ / عِ)
قلعۀ سرخ. سرخ حصار
لغت نامه دهخدا